رتبه پیشرفت اجتماعی ایران
مدت‌هاست که ذهن بسیاری از افراد مشغول این شده است که آیا واقعاً اگر انقلاب نمی‌شد؛ اینک ایران در ردیف کشورهای پیشرفته قرار داشت؟

مدت‌هاست که این موضوع به شکل کاملاً هدفمند توسط برخی از افراد مغرض و بعضاً ساده‌لوح و ناآگاه در فضای مجازی منتشر شده و ذهن بسیاری از افراد جامعه را به خود مشغول کرده است، اما آیا واقعاً اگر انقلاب نمی‌شد؛ اینک ایران در ردیف کشورهای پیشرفته قرار داشت؟ برای پاسخ به این سوال، ابتدا باید پیشرفت را تعریف کرد.

با استناد به تعاریف ارائه شده در متون مختلف، در یک نگاه اجمالی می‌توان گفت که؛ «پیشرفت دارای ابعاد گوناگونی است که در برگیرنده مؤلفه‌هایی است که مهم‌ترین این مؤلفه‌ها عبارتند از: رشد علمی، فرهنگی و سیاسی از راه ریشه‌کنی جهل و بیسوادی، زدودن نابرابری‌ها و برقراری عدالت اجتماعی، فقرزدایی و توزیع عادلانه منابع و همچنین همکاری و تعاون و مشارکت عمومی، کار و کوشش مولّد و مفید، پیشرفت صنعتی و تکنولوژیکی، تولید ثروت و مانند آنکه در چهار بخش کلی شامل: توسعه اقتصادی، توسعه سیاسی، توسعه فرهنگی و توسعه اجتماعی قابل بررسی است».

بیشتر بخوانید:

پرزیدنت حسن روحانی

البته در غرب، توسعه اقتصادی، محور و شاخص پیشرفت و توسعه‌یافتگی به حساب می‌آید؛ چرا که از نظر اقتصاددانان غربی، تأمین رفاه زندگی و برآوردن نیازهای مادی بشر هدف اساسیِ پیشرفت است.

با توجه به تعریف مورد اشاره، «پیشرفت و به تعبیر غربی‌ها توسعه اقتصادی نیز به وضعیتی اطلاق می‌شود که در آن انسان به‌گونه‌ای تربیت شود که با تسلط بر تکنولوژی مدرن و استفاده بهینه از منابع، توان برنامه‌ریزی جامع، جهت تأمین رفاه جامعه را داشته و زمینه مناسب برای زندگی مطلوب برای همگان فراهم باشد.»

از تعاریف موجود در متون اسلامی نیز چنین استنباط می‌شود که از نگاه اسلام، «پیشرفت فرایندی است مبتنی بر اصول و ارزش‌های الهی (مثل اخلاق و عدالت)، که زمینه شکوفایی استعدادهای گوناگون انسان در ابعاد مختلف مادی و معنوی را فراهم و انسان را قادر می‌سازد تا ضمن بهره‌مندی مشروع و منطقی از نعمات الهی، مسیر تکاملی و رشد و تعالی شایسته خود را به‌درستی و به‌طور کامل طی نماید.»

در این وجیزه قصد نداریم، با نگاهی تک‌بعدی و جانب‌گرایانه و به شکل مطلق منکر معدود اقدامات زیرساختی کشور در قبل از انقلاب اسلامی بشویم، اما در عین‌حال بدیهی است که با توجه به نتایج کار نمی‌توانیم، اقدامات صورت‌گرفته در آن دوران را پیشرفت واقعی و کامل تلقی نماییم.

با توجه به توضیحات فوق، ذکر چند نکته در این مورد ضروری است:

اول این‌که؛ جمهوری اسلامی ایران تنها کشوری است که به‌خاطر استقلال‌طلبی و ظلم‌ستیزی و ماهیت ضداستکباری خود، از همان ابتدای انقلاب دائماً در معرض انواع تهدید و توطئه داخلی و خارجی قرار داشته و لذا پیشرفت ما در قیاس با کشورهای هم‌سطح و نسبت به شرایطی که دشمنان نظام اسلامی از بدو تولد انقلاب اسلامی تاکنون به ما تحمیل کرده‌اند، بسیار خوب و در بسیاری از موارد جهشی بوده است.

البته این دستاوردها می‌توانست و اکنون نیز می‌تواند، به مراتب بیش از آن چیزی باشد که تاکنون کسب شده است، در عین‌حال نباید فراموش کنیم که مبارزه با ظالمین و ستمکران و استقلال‌طلبی در مسیر خودکفایی، خوداتکایی و پیشرفت بومی هزینه دارد، اما به تعبیر رهبر معظم انقلااب، این نکته نیز نباید مورد غفلت قرار گیرد که هزینه مقاومت، بسیار کمتر از وابستگی و زانو زدن در برابر دشمن است و در نهایت، پیروزی و موفقیت را به همراه خواهد داشت.

دوم این‌که؛ اقتصاد کشور ایران از دیرباز شدیداً وابسته و متکی به صدور نفت خام و سایر مواد اولیه طبیعی بوده و همین وابستگی همواره مانع از آن بوده که مسئولین و حتی نخبگان کشور برای جایگزینی سایر عوامل تولید ثروت تدبیری بیندیشند و تلاشی جدی به عمل آورند و لذا نمی‌توان با قاطعیت مدعی شد که تداوم وضعیت قبل از انقلاب می‌توانست به پیشرفت تکنولوژیکی بومی یا حتی غیربومی در ایران منتهی شود.

این در حالی است که کشورهایی مانند ژاپن، کره و تا حدودی زیادی چین، به علت عدم برخورداری از منابع طبیعی و مواد اولیه موردنیاز صنایع خود، از همان ابتدا در جستجوی مؤلفه‌های مختلف تولید ثروت بوده‌اند و لذا با تمرکز بر توسعه صنایع، موفق شدند پیشرفت نسبتاً خوبی را در این زمینه کسب نمایند.

سوم این‌که؛ برای اکثر مردم کشورهای مذکور، پیوسته منافع عمومی و ملی بر منافع فردی و شخصی اولویت داشته و به خاطر زخم‌هایی که از استکبار خورده‌اند، خوداتکایی و تلاش در جهت کسب قدرت ملی و پیشرفت کشور، به یک فرهنگ غالب تبدیل شده است، در حالی‌که متأسفانه در کشور ما هنوز برخی از افراد جامعه با مفهوم کار تیمی و آینده‌نگری ناآشنا بوده و نتوانسته‌اند، درک درستی از منافع ملی داشته باشند.

به‌عبارت دیگر ساختار فکری و فرهنگی ما در سایه اشغالگری‌های پی‌درپی بیگانگان به‌گونه‌ای تربیت یافته است که از گذشته تاکنون مانع از کار جمعی فراگیر و همه‌جانبه شده و متأسفانه بخش قابل توجهی از پیکره جامعه هنوز هم در اسارت این نگاه ناصواب و غیرمنطقی باقی مانده‌اند.

در واقع مشکل کشور و علت اصلی کندی کار در مسیر پیشرفت، چیزی که از آن به‌عنوان «دشمنی با آمریکا» نام می‌برند نیست، بلکه علت اصلی را باید در سوءمدیریت‌ها، سوءاستفاده‌ها، خودخواهی‌ها، تک‌روی‌ها، کم‌کاری‌ها و نیز ترجیح یافتن منافع و سلیقه‌های شخصی برخی از مدیران و ایضاً برخی از خودمان جستجو کنیم.

چهارم این‌که؛ اشتراکات فکری و فرهنگی کشورهای استعمارگری مانند؛ آمریکا و اروپا تقریباً یکسان است و طبیعتاً در یک توافق پنهان بر سر چپاول منابع طبیعی و سایر مؤلفه‌های تولید ثروت در کشورهای مختلف جهان، منافع مشترکی را دنبال می‌کنند و لذا همطرازی و حمایت آنها از یکدیگر، چندان دور از انتظار نیست.

در مورد سایر کشورها به‌خصوص سه کشور مورداشاره یعنی ژاپن، چین و کره جنوبی نیز، به لحاظ مشابهت‌های فرهنگی و اجتماعی تقریباً نزدیک با کشورهای غربی و اطمینان نظام سلطه از سهولت تبعیت‌پذیری و امکان هضم شدن فرهنگ آنها در فرهنگ غرب، لذا پس جنگ جهانی دوم، غربی‌ها حمایت از این گروه و متقابل ایجاد تفرقه و چنددستگی در کشورهای اسلامی را در دستور کار خود قرار دادند.

این در حالی است که به خوبی می‌دانستند، با وجود علمای اسلام، چنین شرایطی برای جامعه اسلامی ایران و جهان اسلام به‌راحتی ممکن و متصور نیست و لذا نمی‌توان انتظار داشت که در صورت تداوم حکومت پهلوی، اکنون کشور ما در شرایطی مشابه سایر کشورهای صنعتی قرار داشته باشد.

پنجم این‌که؛ بررسی‌های آماری بیانگر این واقعیت است که به‌رغم تصور افکار عمومی، حتی این کشورهای به‌ظاهر پیشرفته هم‌اکنون با هزاران مشکل و ناهنجاری اخلاقی و اجتماعی دست به گریبان هستند و این وضعیت شرایطی را برای آنها ایجاد نموده که کشور پیشرفته‌ای مانند؛ ژاپن، رتبه اول خودکشی در سطح جهان را از آن خود ساخته و مهاجرت به سایر کشورها برای جوانان کره جنوبی به یک آرزوی دست نیافتنی تبدیل شده است.

از نظر اقتصادی نیز این کشورها در ردیف بدهکارترین کشورهای جهان قرار دارند، به‌گونه‌ای که در حال حاضر بیش از ۶۵ درصد بدهی کشورهای جهان، به چهار کشور آمریکا، ژاپن، کره و چین تعلق دارد و اروپایی‌ها نیز در جایگاه بعدی قرار دارند.

آمریکایی‌ها با شرایطی به مراتب بدتری مواجه هستند و اخبار ناکامی‌های آنها و سقوط فرهنگی، سیاسی، اخلاقی و حتی اقتصادی این کشور، تیتر اول رسانه‌های جهان است، با این توصیف این سوال مطرح می‌شود که آیا با این شرایط می‌شود از این کشورها به‌عنوان کشورهای پیشرفته نام برد و آنها را الگو قرار داد.

ششم این‌که؛ وقایع تاریخی چند قرن اخیر ثابت کرده که نگاه غرب و در رأس آنها آمریکا به ایران پیوسته خصمانه بوده و براساس طمع‌ورزی آنها شکل گرفته است، به عبارت دیگر؛ غربی‌ها همانند عربستان و امارات، ایران را فقط برای دوشیدن و واگذاری مسئولیت ژاندارمی منطقه می‌خواستند.

به همین دلیل و حتی در اوج روابط دیپلماتیک با شاه ایران، همواره از انتقال فن‌آوری‌های نوین و صنایع های‌تک به ایران دریغ نموده و به صادرات محصولات عمدتاً مصرفی و صنعت مونتاژ بسنده می‌کردند و این دلیل دیگری است که نظریه پیشرفت در شرایط گذشته را رد می‌کند.

هفتم اینکه؛ فساد درباریان نیز عامل دیگری بود که به تبانی با صاحبان قدرت و ثروت در خارج از کشور برای کسب سودهای بادآورده از محل واردات و یا دریافت رشوه برای انتقال کالاهای مصرفی و صنایع مونتاژ و قدیمی به ایران منتهی شده بود و به طور کامل فرصت را از نخبگان و متخصصین ایرانی سلب نموده بود.

طرح این نکات به این مفهوم نیست که کشور ما با هیچ‌گونه مشکل اجتماعی یا اقتصادی مواجه نیست، اما همان‌گونه که اشاره شد، با توجه به شرایطی که در آن قرار داشته و دارد، دستاوردهای انقلاب اسلامی در ابعاد مختلف سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و حتی اقتصادی و به‌ویژه علمی گسترده و ستودنی است.

نفوذ سیاسی ایران در منطقه و جهان، رشد فرهنگی و معنوی جامعه که نمود آن در گرایش گسترده مردم و به‌خصوص جوانان به سمت معنویت و مفاهیمی مانند؛ شهادت‌طلبی، ایثار و فداکاری و کارجهادی و محرومیت‌زدایی یا استقبال آنها از مراسم مذهبی نظیر اعتکاف، مراسم شب‌های احیاء و سایر مراسم، مشهود است، گوشه ناچیزی از دستاوردهای معنوی انقلاب اسلامی است.

موفقیت دانشمندان و نخبگان ایرانی در موضوعاتی مانند؛ صنایع هسته‌ای، صنایع هوافضا، نانو، سلول‌های بنیادی، شبیه‌سازی، صنایع نظامی و ده‌ها موضوع دیگر، نمونه‌های غیرقابل انکار موفقیت در سایر بخش‌ها است که آمار و اطلاعات آنها در رسانه‌ها قابل بررسی است.

کلام آخر این‌که؛ موفقیت کامل هنگامی میسر است که اتحاد و انسجام و همدلی خودمان را حفظ کنیم و قلباً باور کنیم که «ما می‌توانیم».