نمی دانم برای معلم و استاد دانشگاه و حتی وزیر علوم و مهم است که دانش آموزان و دانش جویان به سمت رابطه های جنسی غیر مشروع بروند یا نه؟

نمی دانم آنها وقتی برنامه تحصیلی دوازده سال تئوری برای دانش آموزان تا سن ۱۸ سال می ریختند برایشان مهم بود که این فرد با تحریک جنسی خود تا این زمان چه کند.

آیا برای آنان مهم بود که این فرد بعد از این همه سال هیچ تخصصی ندارد که بتواند از آن نانی در بیاورد.

و تازه باید به دنبال دانشگاه بدود تا بعد از آن شاید یک تخصصی پیدا کند و بتواند کاری پیدا کند.

آیا برای این دانش آموزان بدبخت به غیر از چهار تا کتاب خشک درس هایی برای چگونگی روابط و تعاملات اجتماعی در نظر گرفته شده است.

آیا او می داند بعد از ۱۸ سال عمر اگر کسی در مکانی زد توی گوشش چه کار باید انجام دهد.

آیا برای این سیستم مهم است که این فرد در اوج نیاز های جنسی هیچ امکانی برای برآورده کردن این نیاز ندارد.

نه هنری دارد و نه می داند چگونه با پدر و مادر و اطرافیان خود درست برخورد کند.

جایی خواندم هر طوری که شما امروز با پدر و مادر و خواهر و برادر خود رفتار می کنید قطعا در آینده با همسر خود رفتار خواهید کرد.
نمی دانم آیا یک فرد در شرایطی که نیاز دارد که کاری یاد بگیرد نمی تواند از دوران راهنمایی یک تخصصی بخواند و تا ۱۸ سالگی ۷ سال تخصصی روی یک موضوع کار کند و بعد که به زندگیش و ازدواج و کارش رسید کتاب های متفرقه را بخواند.

بعد تا آخر عمر وقت دارد بخواند که زمین چطور به دور خورشید می چرخد(اگر تخصصش در این زمینه نبود). بخواند حافظ چند سال عمر کرد و چه تاریخی کی و کجا به دنیا آمد .

نمی دانم این سیستم آموزشی که نمی تواند بدیهی ترین نیاز افراد را برآورده کند چطور هنوز سرپاست.

نمی دانم کسی در این مملکت دلش به حال جوانانی که هر روز بیشتر بخاطر بی فکری یک عده و سیستم مسخره در تنگنا قرار دارند نمی سوزد.

جایی خواندم انسان دوست دارد فکر کند خوب است.

از طرفی جوانی که از سن ۱۵ سالگی و شاید هم زودتر غرایزش تحریک می شود و دائم به خاطر گناهانی که مرتکب می شود به او تلقین می شود که تو بد کردی بعد از یک مدت از این دین که دائم به او می گوید که تو بدی خسته می شود [و با خودش می گوید]:

ای بابا
این دین که برای زندگی نیست
پس کجای این دین برای رفع نیاز های من در نظر گرفته شده است.
چطور من و این همه اطرافیان من و همکلاسی هایم به سمت گناه می روند. مگر همه ما می خواهیم بد باشیم.
یعنی همه اینها بد هستند.

اعتقاداتش ضعیف می شود و بعضی وقتها به سمت ادیان پاستوریزه کشیده می شود که این بدترین راه است.
در این ادیان این فرد می تواند غرایزش را تامین کند و آدم خوبی هم باشد.

شاید اگر از دوران ابتدایی کلاس های تعاملات اجتماعی اضافه شود بعد از ۱۲ ما انسان های سالم تری در جامعه داشته باشیم
شاید بعد از این مدت بیشتر فارق تحصیلان ۱۸ ساله ما دهانشان بوی شیر ندهد و مرد و زن عاقل و آماده ازدواج و قبول مسئولیت برای خودشان شده باشند.

شاید اگر از دوران راهنمایی کاری یاد بگیرند دیگر دغدغه بیکاری بعد از فارغ التحصیلی نداشته باشند.

خدا به همه ما رحم کند.